محل تبلیغات شما

احوال محتسب و مست در آثار بعضی سرایندگان

 

آن طور که از اشعار و داستان ها آمده و تاریخ نویسان برآن تاکید کرده اند، محتسب به مامورانی گفته می شد که به اجرای احکام شرعی اقدام کرده و بر کار مردم کوچه و بازار نظارت داشتند و آنان را از کارهای زشت و ناپسندی که خلاف آداب و عادات جامعه بود نهی می کردند.

اما با دقت بیشتر به شرایط اقتصادی و فرهنگی جامعه و فقر و مسکنت و فسادی که در شهرهای ایران و در طول حکمرانی فرمانروایان و پادشاهان و حکمرانان وجود داشته معلوم می شود که محتسب اغلب فردی ریاکار بوده و با فریبکاری های خود نه تنها جامعه را به سوی سلامت روان شهروندانش هدایت نمی کرده اند بلکه خود ابزار ظلم محسوب شده و در اشاعه فساد نقشی چشمگیر داشته اند.

در این گزارش اشعاری را از دوران مختلف تاریخ ادبیات ایران  برگزیده ایم که تقابل شدید محتسب و مجادله او را با مردم زمانه اش ، از کوچه و بازار، نشان می دهد. نکته جالب توجه آن که سرایندگان چنین اشعاری ، اغلب "مست" را در مقابل محتسب گذاشته اند . نام " مست" اگرچه ظاهراً آدمیانی را شامل می شود که بی قید بوده و در مقابل احکام شرع و عرف تعهدی احساس نمی کرده اند اما با غور در مضمون اشعار و نحوه استدلال و تیز فهمی و حاضر جوابی آدم مست، بیشتر افرادی را نشان می دهند که از سلامت عقل برخوردار بوده و " مستی" را ابزار مناسبی برای بیان منویات درونی و گاه مقاصد عرفانی خود یافته اند. 

اما گاه مست نشان از انسانی دارد که در عرصه عشق و عرفان وارد شده و از فیوضات انوار الهی بهره مند بوده و نمادی از انسان عاشق است همچنان که سنایی در یکی از غزلیات خود چنین سروده است :

           محتسب را گو ترا بـا مـسـت کـوی مـا چـکار

          می چه خواهی ای جوان زین عاشقان دل زده

          مـی‌نـدانـی کـادم از کـتـم عـدم سـوی وجـود

          از بــــرای مـــهــربــازان خرابـــات آمـــده

          تـا ترا روشن شــود در کــافــری در ثــمـیـن

          بت پـرستی پیشـه گیـر انـدر مـیـان بـتـکـده

حکیم سنایی، شاعر و عارف عصر غزنوی : فوت 509 تا 529 خورشیدی. او بیشتر زندگانی خود را در غزنین و در قرن پنجم خورشیدی سپری کرده است.    

و در همین قرن پنجم خورشیدی است که ناصر خسرو قبادیانی (فوت به سال 467خ.) در باره محتسب نیز زبان به انتقاد کشوده است. او نیز در عهد غزنویان زندگی می کرد.

عطار نیشابوری،  شاعر و عارف قرن ششم خورشیدی (599-524 خ.) در منطق الطیر  خود از محتسبی حکایت می کند که در حسابگری از مردم چنان در حرفه خود غرق شده است که مست او  را سرزنش می کند و به او هشدار می دهد که اگر پای محاسبه به میان آید چه بسا که محتسب مست تر از او بوده است اما مردم کمتر به مستی او توجه داشته اند:

          مــحــتــسـب آن مـرد را مـی‌زد بـه زور

          مست گفت ای محتسب کم کن تو شور

          زانــک کـز نـام حـرام ایـن جـایـگـاه

          مـــســتــی آوردی و افــکــنــدی ز راه

          بــودیــی تــو مــســت‌تـر از مـن بـسـی

          لــیــک آن مــسـتـی نـمـی‌بـیـنـد کـسـی

          در جــفــای مـن مـرو زیـن بـیـش نـیـز

          داد بــسـتـان انـدکـی از خـویـش نـیـز

مولوی  شاعر و عارف قرن هفتم خورشیدی (652-586 خ.)   در اثر سترگ خود، دفتر دوم مثنوی معنوی  به مقابله محتسب و مست می پردازد. در این حکایت مست، کاملاً انسانی عارف است که کار خود را جدای از عقل جزیی می داند و وجه مقایسه او ، شیخانی است که در دکان های خود به حساب سود و زیان روزمرگی های خود می رسند، آن هم در زمانه ای که درد و غم و بیداد جامعه را فرا گرفته است. " هوهو " کردن مست نشان از احوال عارفانه ای دارد که بر ذهن انسان به ظاهر مست رنگ الهی بخشیده است:

          مــحــتـسـب در نـیـم شـب جـایـی رسـیـد

          در بــن دیــوار مــســتــی خــفــتــه دیـد

          گـفـت هـی مـسـتـی چـه خـوردسـتـی بـگو

          گـفـت ازیـن خـوردم کـه هست اندر سبو

          گــفـت آخـر در سـبـو واگـو که چیسـت

          گفت از آنک خورده‌ام گفت این خفیست

          گــفــت آنــچ خورده‌ای آن چیسـت آن

          گــفــت آنــک در سبو مـخـفـیـسـت آن

          دور مــی‌شــد ایــن سـؤال و ایـن جـواب

          مـانـد چـون خر محـتـسـب انـدر خـلـاب

          گــفـت او را محــتــســب هــیــن آه کــن

          مــســت هــوهــو کــرد هــنـگـام سـخـن

          گــفــت گـفـتم آه کــن هــو مــی‌کــنــی

          گــفــت مــن شـاد و تـو از غـم مـنـحـنـی

          آه از درد و غــــم و بــــیـــدادیـــســـت

          هــوی هــوی مــی‌خــوران از شـادیـسـت

          مـحتـسـب گـفت ایـن نـدانـم خـیـز خـیـز

          مــعـرفـت مـتـراش و بـگـذار ایـن سـتـیـز

          گـــفـــت رو تــو از کــجــا مــن از کــجــا

          گـفـت مــســتــی خــیــز تــا زنــدان بـیـا

          گـفـت مـسـت ای مـحـتـسـب بـگـذار و رو

          از بـرهـــنـــه کـــی تـــوان بــردن گــرو

          گـر مـــرا خـــود قـــوت رفـــتـــن بــدی

          خــانــه خــود رفــتـمـی ویـن کـی شـدی

          مــن اگــر بــا عــقــل و بــا امــکــانــمــی

          همــچــو شــیــخــان بــر ســر دکــانـمـی

حافظ شیرازی در قرن هشتم خورشیدی (فوت:  768 ش.) در غزلیات خود به فریبکاری و دروغگویی محتسب اشارات فراوان دارد. در بیتی به خود هشدار می دهد که راه رندی را از محتسب بیاموزد زیرا که محتسب به دور از همگان به کار خلاف شرع تن می دهد اما به گونه ای که سوء ظن کسی را بر نمی انگیزد:

          ای دل طـریــق رندی از محـتـسـب بیامـوز

          مست است و در حق او کس این گمان ندارد

دو رویی و نفاق محتسب مضمون بیت دیگری از او است به گونه ای که مصداق نمک خوردن و نمکدان شکستن است:

          بــاده بــا مـحـتــسـب شهر ننوشـی زنـهـار

          بــخــورد بـاده‌ات و سـنـگ بـه جـام انـدازد

محتسب که زمانی به به فسق و فجور می پرداخت، اینک که بنا به سابق ناخوشآیند خود باید تساهل به خرج دهد، فسق خود را از یاد برده و در امر به معروف و نهی از منکر بسیار سختگیر است و از پایمال سازی حیثیت خلافکاران  ابایی ندارد:

          مـحـتـسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد

          قـصـه مـاست که در هـر سـر بـازار بـمـانـد

حافظ به لایه های مختلف مردم زمان خود با دقت بیشتری می نگرد و دیگران را اعم از زاهد و محتسب و صاحب فتوی فریبکار می بیند و لذا در تصویر سازی جامعه خود چیزی جز تزویر و فریب نمی یابد :

          می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب

          چون نیـک بـنـگـری هـمـه تـزویر می‌کنند

اما فریبکاری محتسب و ظلم او برمردم و مقابله مست با او همچنان یکی از مضامین مهم اشعار شاعران است. به عنوان حسن ختام ،پروین اعتصامی در اواخر قرن سیزده و اوایل قرن چهاردهم خورشیدی (   1320- 1285 ش.) قابل ذکر است در قصیده ای نیز از زورمداری و نامردی روزگار خود سخن می گوید؛  که همچنان مقابله محتسب و مست را بهانه ای برای نمایش ستم فریبکاران بر مردم زمانه خود کرده است. محتسب از پاره کردن لباس مست ترسی ندارد ! او از مرد مست رشوه طلب می کند ! او به مقدسات شرعی اعتنایی ندارد و مست را دعوت می کند که شب را در مسجد بخوابد ! اما هشیار مست نما نکته به نکته پاسخ محتسب جاهل و بی انصاف را می دهد! پروین اعتصامی در شعر خود، مست و هشیار، چنین سروده است:  

          محـتـسـب، مـسـتـی به ره دید و گـریبانش گـرفـت

          مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

          گـفـت: مـسـتـی، زان سـبـب افـتـان و خـیـزان مـیـروی

          گــفــت: جـرم راه رفـتـن نـیـسـت، ره هـمـوار نـیـسـت

          گــفــت: مــیــبــایـد تـو را تـا خـانـهٔ قــاضــی بــرم

          گـفـت: رو صـبـح آی، قـاضـی نـیـمـه‌شـب بـیـدار نیست

          گــفــت: نــزدیــک اسـت والـی را سـرای، آنـجـا شـویـم

          گــفــت: والــی از کجـا در خـانـه ی خــمــار نــیــسـت

          گــفــت: تـا داروغـه را گـوئـیـم، در مـسـجـد بـخـواب

          گــفــت: مــسـجـد خـوابـگـاه مـردم بـدکـار نـیـسـت

          گــفــت: دیــنــاری بــده پــنــهــان و خـود را وارهـان

          گــفــت: کــار شــرع، کــار درهــم و دیــنــار نـیـسـت

          گــفــت: از بــهـر غـرامــت، جــامــه‌ات بـیـرون کـنـم

          گـفـت: پـوسـیـدسـت، جـز نـقـشـی ز پـود و تـار نیست

          گــفــت: آگــه نـیســتــی کــز سـر در افـتـادت کـلـاه

          گـفـت: در سـر عـقـل بـایـد، بـی کـلـاهـی عـار نـیـست

          گـفـت: مـی بـسـیـار خـوردی، زان چـنین بیخود شدی

          گـفـت: ای بـیـهوده‌گـو، حـرف کـم و بـسـیـار نـیـسـت

          گــفــت: بــایــد حــد زنــد هـشـیـار مـردم، مـسـت را

          گـفـت: هـشـیـاری بـیـار، ایـنـجـا کـسـی هـشـیار نیست

با سیر کوتاهی در شعر شاعران دهه های اخیر موارد مشابه دیگری را می توان سراغ گرفت که جستجوی این گونه موارد را به خواننده هشیار واگذار می کنم.

  • زیبنده شخصیت شما است که در نقل مطالب فوق به مشخصات کامل این وبلاگ اشاره فرمایید.
  • تصویر فوق را از www.monazereh.ir   گرفته ام. با تشکر از ایشان.

 

 

 

 

 

شکوفه های امید در فیلم استاکر ساخته تحسین بر انگیز آندره یی تارکوفسکی

قصیده در ستایش چهره انسانی یک پزشک متخصص: دکتر ولی نژاد

قصیده در ستایش نوروز بهاری

          ,محتسب ,مست ,گــفــت ,ای ,گـفـت ,          گــفــت ,          گـفـت ,محتسب و ,و در ,که در ,نـیـسـت           گــفــت ,نیست           گــفــت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها