محل تبلیغات شما

زیر شمشیر غمش رقص کنتن خواهم رفت

در  چند  ساله اخیر که به شرح اشعار دیوان حافظ شیرازی و اشعار منطق الطیر عطار نیشابوری می پردازم گاهی با اشعاری مواجه می شوم که در شرح و تفسیرآنها انگشت حیرت به دندان گزیده ام. به عنوان مثال در تبیین غزلی از حافظ  که این مطلع را دارد:

عکس روی تو چو درآیینه جاماغتائ

عارف از خنده می در طمع خام افتاد

در یکی از ابیات آن ،شاعر به نکته ای اشاره میکنئ:

زیرشمشیر غمش رقص کنتان خواهم رفت

کانکه شدکشته اونیک سرانجام افتاد.

اولین نکته ای که به ذهن خواننده می رسد : مگر بسیاری از فعالیت های حیاتی انسان بر این اصل بدیهی استوار نیست ؟انسان در درجه اول جان خود را باید از مرگ احتمالی حغظ  کند !پس زیرشمشیر رفتن آن هم با شادمانی دیگر چه 'ونه مطلبی است؟؟! آیااین نکته با اصل مذکور مغایرت ندارد؟ !آیا انسان نباید  جان خود را از هر نوع مرگ احتمالی حفظ کندیم:

بی مناسبت نیست که شعر زیبای فرصت شیرازی را با یکدیگر مرورکنیم؟ اما نکته جالب ین جااسا که

دیدن روی تو و دادن جان مطلب مااست

پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست

بت روی تو پرستیم و  ملامت شنویم

بت پرستی  اگر اینست که این مکتب ماست

بدین ترتیب وقتی  انسان عاشق  کمترین توجهی از جانب معشوق ببیند، جتی اگر شمشیر کشیدن به روی او باشد در اوج شادمانی جای خواهد داشت. به ویژه وقتی  که معشوق.  معشوق ازلی باشد و به ویژه وقتی که معشوقش. زیبایی معشوق  ازلی حضرت دوست را دارد باد.

پس سکته مغزیرا موهبتی را  از جانب حضرت معشوق ازلی می بینم و باور دارم با همان کشف و شهودی که سرانجام چنان عشق ورزی است و در این مدت دو ماهه در بستر شاهد چه کشف و شهودی  بودم و نیز های های گربستن هایی که شرح تفصیلی آنها مایه کسالت شما خواننده گرامی است.چه   

هنوز دو سه روزی ازبستری شدنم در منزل نگذشته بودکه آقای شریف شریفیان به اتفاق همسر مکرمه خود به عیادتم آمده بودندو گلدان گل زیبایی نیز  ردست داشت  گفتت : این را به باد وبلاگ آبی عشق برایم هدبه آورده است.در همان لحظات برای همسر محترم ایشان نوتشتم : مهربانی دروجود شما وجود شریفی است که وقنی جاری میشود همانند باران لطیف بهاری سبز میکند و می روییاند.

 و فرآیند دیگری که ژرفای آن کمتر از آن اولی نیست. بانوی گرامی و مکرمه ای که در راهروی کسالت آور بیمارستان دقایق طولانی منتظر ماند تا در حین انتقالم از آی سی یو به بخش ، لحظه ای و فقط لحظه ای مرا ببیتذ (گلی به جمال زیبای ایشان).، لو شما بهتر می دلنید این گونه اظهار محبت ها و نوازشگری ها تا چه حدبرای بیمار حیات بخش است  

و جای دریغ است که به زحمات بی دریغ همسرم اشاره نکنم. در همین جا ار نامبرده تشکر می کنم با این باور که من نمانم اما این گزارش دیجیتالی خواهد ماند. از صدا ی سخن عشق ندبدم خوشتر/ یادگاری که در این گنبد دوار بماند. همچنان که زحمات عرو س هایم و دامادم و فرزندانم که از آنها سپاسگزارمو شما  به خویبی درک می کنید که این گونه نوازشگری هاا چه سانن براییان بیمار ارزشمند است و تا چه حد می تواند مایه حیات بخشی به اتسان  شود.وقتی شود.

و یک بار دیگر که  های های گریستن را  می طلبیید وقتی بود که به واسطه اطمینان بیهوده و اعتمادی ناشایسته که به اطرافم کرده بودم.عزیزی گرانمایه مورد اتهاماتی ناشایسته و بی اساس قرار گرفت.و من بارها و هزاران بار از او پوزش خواستم. همین جا هم هزاران بار دیگر از او پوزش میخواهماگر خواننده وبلاگم است.

و همچنتن مایه تاسف است وقتی می بینی که دوستی مثلا به عبادت آمده اسنت و ار ناتوانی تو در بستر بیماری نهایت استفاده را میکند و برای اینکه خودش را اثبات کندگذشته ها را مطرح میکند و طوفانی سرزنش و ملامت . خیلی ممنون که تشریف آوردید انصافامایه تسلی بنده شدید

* دذ انتقال مزالب فوق لطفا به آدرس وبلاگ ااره بغرمایید. محمد طرف

شکوفه های امید در فیلم استاکر ساخته تحسین بر انگیز آندره یی تارکوفسکی

قصیده در ستایش چهره انسانی یک پزشک متخصص: دکتر ولی نژاد

قصیده در ستایش نوروز بهاری

ای ,معشوق ,روی ,تو ,های ,نکته ,که به ,میکند و ,که در ,است و ,خواهم رفت

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها